سپیده‌دمان

۱ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

این مطلب با یک مقدمه شروع می‌شود. اگر فرصت کافی برای مطالعه‌ی این مقدمه ندارید، می‌توانید از آن بگذرید و به بخش «فراخوان همیاری در تهیه کتاب» بروید.

*****

زمستان گذشته، به دعوت یکی از آشنایان به زادگاهم، شهرستان جهرم، سفر کردم تا چند دبستان محروم روستایی در محدوده‌ی شهرستان را از نزدیک ببینم. این برنامه بازدید با هماهنگی آموزش و پرورش انجام می‌شد و هدف از آن بررسی امکان کمک به این مدارس و دانش‌آموزان نیازمند بود.

من تا آخر دوره‌ی راهنمایی در جهرم زندگی می‌کردم، و طبیعتاً پس از اقامت در شیراز هم به آنجا رفت و آمد داشتم؛ اما تا پیش از این مسافرت تصویری از وضعیت روستاهای اطراف شهرستان نداشتم. روستاهایی کوچک، که عمدتاً محل زندگی عشایری هستند که یکجانشین شده‌اند و شغل بیشتر آنها دام‌پروری است. خشک‌سالی، آب و علف چندانی برای گوسفندان باقی نگذاشته، و زندگی سختی را برای این مردم رقم زده است. جاده‌ای پر پیچ و خم و سنگلاخ این روستاها را به شهرستان جهرم متصل می‌کند، جاده‌ای که رفت و آمد در آن کار چندان ساده‌ای نیست. مردان، در صورت لزوم، به وسیله‌ی موتورسیکلت به شهر می‌روند، اندک شماری هم از وانت استفاده می‌کنند، و زنان و کودکان اغلب اوقاتشان را در همان محل زندگی‌شان می‌گذرانند.

صبح زود، همراه با دو نفر از اداره آموزش و پرورش و آن آشنایی که معرف من بود به راه افتادیم. صبحانه را در راه، در کنار یک رودخانه‌ی خشک قدیمی که از میان کوه‌ها می‌گذشت صرف کردیم. برنامه این بود که از مدارس چند روستا بازدید کنیم و ظهر به شهر برگردیم. بعد از صبحانه به راه افتادیم و کمی جلوتر، وارد یک جاده‌ی فرعی شدیم تا به روستای اول برسیم. دانش‌آموزان در مدرسه بودند اما معلم هنوز نیامده بود. اما خوشبختانه کمی بعد از ورود ما، معلم هم از راه رسید و توانستیم با هم صحبت کنیم.

جمعیت دانش‌آموزان مدارس این روستاها از 10 تا 30 نفر متغیر بود. هر مدرسه توسط یک معلم اداره می‌شد که هر روز از شهر می‌آمد، و در مواردی (مثلا روزهای بارانی) هم مجبور می‌شد که در روستا اتراق کند. در هر مدرسه، با معلم صحبت می‌کردیم و از مشکلات موجود می‌شنیدیم. مهم‌ترین مسئله‌ای که اغلب آنها مطرح می‌کردند، مشکلات مربوط به ساختمان مدرسه و تأسیسات بود، و بعد از آن در مورد مشکلات دانش‌آموزان نیازمند، که تعدادشان هم کم نبود، صحبت می‌شد. امکانات لازم برای تدریس و ورزش هم به اندازه کافی نبود. این را هم باید بگویم که با وجود این مشکلات، بعضی از آن معلمان خیلی خوش‌روحیه و فعال بودند، و دغدغه‌ی زیادی برای تدریس درست و کمک به بچه‌ها داشتند.

در همان مدرسه اول متوجه شدم که با آمادگی کافی به این بازدید نیامده‌ام، به این فکر نکرده بودم که شاید لازم شود با بچه‌ها هم صحبت کنم. نمی‌توانستم به یک سلام خشک و خالی و پرسیدن چند سؤال ساده از آنها اکتفا کنم. فکر کردم شاید گرفتن فرصتی از معلم و گفتن یکی دو قصه کوتاه برای بچه‌ها بد نباشد، این کار هم فرصت بیشتری برای شناخت بچه‌ها ایجاد می‌کرد، و هم باعث می‌شد ما برای بچه‌ها صرفاً چند مهمان رسمی که معلوم نیست برای چه کاری آمده‌اند نباشیم.

با زحمت زیاد چند قصه را به خاطر آوردم و دست و پا شکسته سر کلاس‌های مدارس بعدی تعریف کردم. سر همه‌ی کلاس‌ها، بچه‌ها، از سنین مختلف، با دقت به قصه گوش می‌دادند، به فکر فرو می‌رفتند، گاهی سرحال می‌آمدند و خوشحال می‌شدند، با شور و شوق به سوال‌ها جواب می‌دادند یا از داستان‌هایی که خوانده بودند می‌گفتند. چیزی که وضوح به چشم می‌آمد اشتیاق آنها به یادگیری، سادگی و پاکی، و شور و نشاط آنها بود.

من تصور نمی‌کردم که بهبود شرایط ساختمان یا تأسیسات مدرسه این دانش‌آموزان، یا کمک به دانش‌آموزان نیازمند، مثلا در زمینه‌ی تغذیه و پوشاک یا لوازم‌التحریر، کم‌اهمیت است؛ باید در این راه چاره‌اندیشی‌هایی می‌کردیم. اما آن چشمان مشتاق، به وضوح نیازمند چیزهای دیگری هم بودند؛ نیازمند نگاهی وسیع‌تر، دیدی تازه به جهان، فهم درست مشکلات و توانایی دیدن چاره‌ها و امکانات. آن دانش‌آموزان، در آن محیط محدود روستا، احتیاج به دانشی مفید داشتند تا بتوانند با امید و آگاهی، آینده را بسازند.

روشن است که این دانش‌آموزان نمونه‌ای از هزاران دانش‌آموز در مناطق روستایی، یا مناطق محروم شهری هستند که از آگاهی رهایی‌بخشی که به آن احتیاج دارند، محرومند. این سؤال مهم هنوز مطرح است که کدام آگاهی‌ها اولویت دارند، و کدام راه برای کسب این آگاهی‌ها مناسب‌تر است. اما تصور می‌کنم نباید راه‌حل‌های ساده را از دست بدهیم، فرصتی برای از دست دادن نداریم.

یک راه خیلی ساده، فراهم آوردن کتاب‌هایی متنوع و با کیفیت برای این دانش‌آموزان است. البته شاید این پرسش برایتان مطرح باشد که دانش‌آموزان از مطالعه کتاب استقبال می‌کنند یا نه. من فکر می‌کنم که استقبال می‌کنند، به ویژه دانش‌آموزان دبستانی، آن هم دانش‌آموزان مناطق محروم که دسترسی به امکانات زیادی ندارند. در یکی از این مدارس روستایی، سؤال کردم که آیا کتابخانه دارند یا نه. گفتند که دارند، و "کتابخانه‌"شان را به من نشان دادند: دو صندوق پلاستیکی بر لبه‌ی پنجره، که کتاب‌ها در آن چیده بودند! کتاب‌هایی که دیگر تکراری شده بود، و بعضی از بچه‌ها همه را خوانده بودند.

*****

فراخوان همیاری در تهیه کتاب

از مدتی پیش، عده‌ای از دوستان من همت کردند تا کتاب‌های مناسبی را برای کتابخانه‌ی مدارس محروم و دیگر مراکز تهیه کنند. به یاری همین دوستان، هفته‌ی گذشته حدود 600 جلد کتاب برای دانش‌آموزان 5 مدرسه ای که از آن بازدید کرده بودم ارسال شد. به نظرم، با توجه به اثری که این برنامه می‌تواند بر آینده‌ی دانش‌آموزان بگذارد، و با توجه به تعداد زیاد مدارس مناطق محروم، تلاش جدی برای گسترش این برنامه کاملاً ضروری است.

برای گسترش طرح، هم باید به امکانات اجرایی فکر کرد و هم امکانات مالی. در زمینه‌ی اجرا، دوستان ما انرژی و وقت زیادی را می‌گذارند تا کار منظم پیش رود و با کیفیت خوبی اجرا شود. برنامه‌هایی هم برای دادن ساختاری بهتر به این فعالیت وجود دارد، که امیدواریم به ثمر بنشیند.

اما در مورد امکانات مالی محدودیت‌هایی وجود دارد که ان شاء الله با همراهی شما می‌تواند رفع شود. تا الان، با حمایت تعدادی از علاقه‌مندان، بیش از 6000 جلد کتاب به مدارس و مراکز مختلف اهدا شده است، اما بودجه کافی برای خریدهای آینده وجود ندارد. به ویژه برای خریدی که این هفته قرار است پیگیری شود، هنوز در حدود 3 میلیون کسر بودجه وجود دارد.

مشارکت‌های مالی خود را می‌توانید از طریق حساب زیر به دست ما برسانید. موجودی این حساب صرفاً در طرح خرید کتاب برای مدارس محروم استفاده می‌شود، بنابراین دقت کنید که فقط مبالغی را که قصد دارید در این کار صرف شود به این حساب واریز کنید. به علاوه، هر وقت که دوست داشتید مبلغی را در این راه صرف کنید، می‌توانید آن را به همین حساب واریز کنید و احتیاجی به اطلاع دادن هم نیست. این حساب، تا وقتی که این برنامه برقرار باشد، صرفاً به این کار اختصاص خواهد داشت و اگر روزی اجرای این برنامه متوقف شود، این حساب هم بسته خواهد شد.


شماره حساب: 710111478719 بانک مسکن، به نام حسین صفرزاده

شماره شبا: IR920140040000710111478719

شماره کارت: 6280231453378175


راه دیگر برای رساندن کمک‌های مالی به دست ما، استفاده از طریق درگاه پرداخت اینترنتی زیر است:

http://ketab.2nate.com


اما یک پیشنهاد دیگر: خود شما هم به سادگی می‌توانید مدارس محروم اطراف خودتان را شناسایی کنید، خیرین علاقه‌مند به اهدای کتاب را پیدا کنید (از اقوام و دوستان نزدیک شروع کنید)، کتاب‌های مناسب را تهیه کنید و به این مدارس برسانید. کاری که ما می‌توانیم برای شما انجام دهیم، پیشنهاد فهرستی از کتاب‌های مناسب و باکیفیت برای اهداست. این فهرست را می‌توانید از آدرس زیر دریافت نمایید. ان شاء الله در آینده به کتاب‌های این فهرست افزوده می‌شود و نسخه‌های جدید آن در اختیار شما قرار می‌گیرد.


دریافت فهرست کتاب‌های مناسب


به علاوه، شما می‌توانید این فهرست را به دست مراکزی که دانش‌آموزان محروم به آنها رفت و آمد دارند (سازمان‌های خیریه، فرهنگسراها و ...) برسانید تا این کتاب‌ها را در لیست خرید خود قرار دهند.

امیدوارم که همراهی ما در این مسیر، گسترش دانش مفید و رهایی‌بخش را به دنبال داشته باشد و نگاهی روشن‌بین و امیدی حرکت‌آفرین را دانش‌آموزان سرزمین‌مان هدیه کند.

خدا نگهدارتان.

*****

‌ پیامبر اکرم(ص)، در سفارش به علی(ع) فرمود: ای علی! هیچ فقری شدیدتر از نادانی نیست ... . 

‌ امام صادق(ع): [...] و اما عالمی که در طبقه سوم دوزخ قرار دارد، آن است که در تعلیم دانش به دیگران ثروتمندان را شایسته‌تر می‌داند و فقرا و تهی‌دستان را از دانش محروم می‌سازد [...].

‌ از امام صادق(ع) درباره‌ی آیه «هر کس انسانی را زنده گرداند، چنان است که تمام انسان‌ها را زنده کرده باشد» [سوره مائده، 32] سؤال شد، فرمود: «یعنى او را از سوختن یا غرق شدن نجات دهد.» [حضرت کمی سکوت کرد، سپس فرمود:] «مصداق بزرگ‌ترِ آن، این است که کسى را [به راهی راست] دعوت کند و او دعوتش را بپذیرد.»

  • حسین صفرزاده